به نسیمی همه ی راه به هم می ریزد
کِی دلِ سنگِ تو را آه به هم می ریزد
سنگ در برکه می اندازم و می پندارم
با همین سنگ زدن، ماه به هم می ریزد
عشق بر شانه ی هم چیدنِ چندین سنگ است
گاه می ماند و ناگاه به هم می ریزد
آنچه را عقل به یک عمر به دست آورده ست
دل به یک لحظه ی کوتاه به هم می ریزد
آه... یک روز همین آه، تو را می گیرد
گاه یک کوه به یک کاه به هم می ریزد
نظرات شما عزیزان:
+
t در تاریـخ شنبه 23 مهر 1390برچسب:, به کوشش غزل
|
همراه شو عزیز